احسان ::
سه شنبه 86/12/21 ساعت 1:50 عصر
جدایی
(از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر بند گریه کردم و نوشتم نازنیتم یا تو یا مرگ)
(به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار تو با خنده ای نوشتی همقفس خدا نگهدار)
(بنویس مهلت موندن یه نفس بود سهم من از همه دنیا یه قفس بود)
(بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم سر رو شونه هات نزاشتم مثل دستات سرد سردم)
نوشته های دیگران()